به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر

مطلب پیش رو بخشی از خاطرات ممتاز الملک وزیر فرهنگ ایران در دوره قاجاریه است که به چگونگی نفوذ اجنبی ها بر اثار عتیقه ایران و قاچاق گسترده آنها به کشور های متبوعشان با پشتیبانی های دیپلماتیک بود. طرفه آنکه شخص ممتاز الملک از جمله بنیانگزاران موزه ملی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی بوده است. 

((...ولی اشکال در مسئله ای بود که من از ساعت اول از فکر آن غافل نبودم و آن این بود که در آن زمان اغلب دلال ها و اشخاصی که معاملات کتب و اشیاء عتیقه می کردند خودشان را به یک سفارتخانه وابسته نموده و تحت حمایت یکی از اعضاء بانفوذ آن خویش را از دست مامورین ایرانی نجات می دادند.....خوب به خاطر دارم که عده ای کلیمی بدون اجازه در یک قسمتی از دهات ورامین شروع به حفاری نموده و ظروف قدیمی قبل از اسلامی را پیدا کرده بودند ٬ پس از اینکه مقداری از این اشیاء را از زیر خاک بیرون آورده و توسط سفارتخانه ها به خارج فرستاده بودند ٬ ژاندارمری محل ملتفت شده ٬ جلوی عملیات آنها را گرفته و قسمتی از اشیاء موجود را به اداره نظمیه آوردند. من هم یکی از عتیقه شناس های بازار را احضار کرده ٬ آن اشیاء را به او ارائه دادم.او نیز مقداری از این اشیاء را که ممکن بود با هم جور نموده و یک دوری بزرگ که تمام اطراف و حاشیه آن با قلم طلا نقاشی شده بود و تصاویر اسب و سوار و حیوانات مختلف داشت و همچنین یک کاسه بزرگ را که به همین تصاویر آراسته شده بود از آن شکسته ها درست کرده و عقیده او این بود که این اشیاء متعلق به دوره های قبل از اسلام بوده ..... کلیمی ها که بدون اجازه مرتکب حفریات شده بودند خود را در تحت حمایت مستر چرچیل .....قرار داده بودند....بنابراین آن کاسه و بشقاب با راپورت مفصل بوزارت فرهنگ منتقل شد.مستر چرچیل از مطالبه آنها صرف نظر ننمود و مستقیما با وزیر فرهنگ که در آن وقت مرحوم ممتاز الملک بود وارد مذاکره شده و مدعی بود که این اشیاء متعلق به او بوده .....همان ساعتی که من در اتاق نشسته بودم و صحبت می کردم ٬ پیشخدمت در اتاق را باز کرد و اظهار داشت که مستر چرچیل آمده اند موزه وزارت فرهنگ را تماشا نمایند.در آن زمان اقای ممتاز الملک یک اتاقی را به اسم موزه تعیین کرد و در آن اشیاء مختصری از قبیل جلد های چرمی معروف به سوخته و دو یا سه عدد قلمدان و دو یا سه پارچه اشیاء عتیقه زیر خاکی در آنجا نهاده بودند.ایجاد این موزه را جناب وزیر از مفاخر و آثار یادگاری خود می شمارند و به آن فخر و مباهات می کردند ....مستر چرچیل یک نظر سطجی به آن اشیاء افکنده و یکسر متوجه جعبه آیینه شد و به ممتاز الملک گفت که که ایندو قطعه شکسته ها ٬ مقصود او کاسه و بشقاب ار سالی بود ٬ مال من است که نظمیه توقیف کرده و اشتباها به اینجا فرستاده است. ممتاز الملک گفت اهمیت ندارد بتز متعلق به شماست و ما آنها را رد می نماییم....

بالاخره پس از تشکر از الطاف وزیر خواهش نمود که امر فرمایند این اشیاء را در همان ساعت در آن محل به او بدهند ٬ وزیر فرهنگ هم فورا و بلادرنگ بطوریکه در دوایر دولتی نظیر آن دیده نشده ٬ بدون دریافت رسید و بدون یک سطر دستور کتبی امر نمود که کاسه و بشقاب را در یک جعبه چوبی متعلق به دولت که آن هم به نوبه خود بی قیمت نبود ریخته و تسلیم نمایند ....وزیر قدغن کرد کسی به اتاق وارد نشود . بعد رو به من آورد و گفت می فهمم....امروز وضعیت مملکت به جایی رسیده که یک کلمه از طرف چنین شخصی بنیان حکومت ما را متزلزل خواهد کرد ....پس بهتر است در مقابل چنین حادثه من یک کاسه و بشقاب عتیقه را صدقه و قربانی نمایم.   

منبع: مجله میراث فرهنگی.سال دوم . شماره سوم وچهارم .پاییز ۱۳۷۰. مقاله اقای میرعابدین کابلی :بررسی اثار پیش از اسلام در مجموعه بازیافته