هياهو گران چون كف روي آبند.
به نام خداوند بخشاينده بخشايشگر
هياهو گران چون كف روي آبند و چون موج ها ارام گيرند ديگر چيزي از آنها باقي نخواهد ماند و تنها آبي بيكران درياست كه تا ابد باقي خواهد ماند.
امروز مطلبي در وب چارسوق كوير اردكان تحت عنوان : آیا قلعه خرگوشی هم به سرنوشت فرودگاه انگلیسی ها دچار می شود؟! توجهم را به خود جلب كرد و بر آن شدم كه چند سطري بنويسم.
اول: به نظر من اصلا تيتر پيشنهادي براي نگارش اين خبر صحيح نيست.چرا كه تقسيمات كشوري همه چيز را روشن كرده و اين گونه برداشت و تفسير مخل نظم اجتماعي است. بگذاريد واضح تر بگويم.اگر قرار باشد اينگونه فكر كنيم ميبدي ها مي گويند كه اردكان در دوره آل مظفر جزء ميبد بوده و اردكاني ها خواهند گفت كه ميبد در تقسيمات كشوري از سال ۱۳۱۶ خورشيدي تا اوائل دهه ۷۰ كه از اردكان منتزع شده جزو اقمار و بلوك هاي اردكان بوده است و همه اين گفته ها بر مبناي سند و مدرك بدون خدشه و معتبر است. حال بايد چه كنيم بايد همچنان به طبل اختلاف و دشمني دو شهرستان مجاور بكوبيم و هر روز فاصله هايمان را بيشتر كنيم.بنده به عنوان كسي كه حدود ۵ سال در ميبد مشغول به كار در حوزه ميراث هستم به هيچ روي در سياست گذاري هاي كلان شهرستان اين گونه افكار غيرقانوني و غير منطقي نديدم و اگر عده اي مغرض و و آتش بيار معركه در صدد القاء اينگونه افكار مسموم هستند بايستي از سوي پليس فتا و نهاد هاي مقابله با تشنج هاي شبكه مجازي تحت پيگرد قانوني قرار گيرند.
دوم: گاهي اشاعه و انتشار برخي مطالب و عنوان ها اصلا ضرورتي ندارد.يك صداي ناكوكي بلند مي شود و مانند غباري فرو مي نشيند و اگر ما بخواهيم به اين غبار ضعيف و نحيف بدميم لاجرم طوفان و گردبادي برپا مي شود كه در تنوره اين گردباد ديگر هيچ چشم حقيقت بيني را ياراي تميز صواب از ناصواب نيست.پس بر مبناي آيه شريفه قران تنها بايد به اين قماش تفكرات التقاطي و تماميت خواه يك سلام گفت و مابقي را به قضاوت منصفانه تاريخ و مردمان فرهيخته دو شهرستان واگذار كرد.
سوم: روابط عمومي ها نهاد هايي فوق العاده مهم و تاثير گذارند كه مي توانند با سرعت عمل و دقت در رصد اخبار و گزارش هاي ارائه شده با يك متن كوچك و موجز از برپايي يك فتنه و عميق تر شدن اختلافات جلوگيري كنند.با توجه به رصد اكثر وبلاگ ها توسط روابط عمومي هاي هر دوشهرستان چه مبارك و نيكو بود كه روابط عمومي شهرستان ميبد با يك متن چند كلمه اي اين خبر كذب و غير قانوني را كه مي تواند آغازي بر كوبيدن طبل هاي مجدد كينه توزي و دشمني ميان شهروندان دو شهرستان باشد را خاموش كند و با توبيخ كتبي گردانندگان اين وبلاگ و وبلاگ هايي از اين دست كه جز خاكستري كردن فضاي اجتماعي رسالتي ندارند ٬ عملا به رسالت سازماني و اجتماعي خود عمل كند. حقيقت اين است كه وبلاگ هايي كه در هر دو شهرستان به تبليغ اردكان هراسي و ميبد هراسي مبادرت مي ورزند بايستي مورد پيگرد قانوني قرار گيرند تا ما در دوره اعتدال و تدبير به سوي اهداف متعالي تري گام برداريم و از اين بحث هاي خاله زنكي فارغ شويم.
چهارم: ميراث فرهنگي نه به قوم و قبيله خاصي مربوط مي شود و نه تيول هيچ دسته و فرقه اي است. ميراث فرهنگي ثمره قرن ها و هزاره ها تلاش و كوشش انسان هايي است كه با صلح و صفا و صميمت در كنار يكديگر زيسته اند. همين كاروانسراي قلعه خرگوشي يكي از مجموعه رباط هايي است كه در دوره شاه عباس صفوي و جانشينانش براي تسهيل امر حمل و نقل و توسعه كشور ساخته شده و يك اثر وقفي و جزء اموال عمومي مردم كشور ايران محسوب مي شود ٬ همچنان كه نارين قلعه ٬ رباط كچلك ٬ بافت تاريخي اردكان و ميبد ٬ و مجموعه زردك اردكان نيز همين مختصات مشابه و متنوع را دارند. بنده به عنوان يك ميراث دوست اصلا تعصبي ندارم كه اين بنا آخر به چه شهر يا فرقه و گروهي خواهد رسيد مهم اين است كه اين ميراث ها پابرجا بمانند و افتخارش براي همه ما باشد.خداوكيلي اگر به همين گردانندگان سايتي كه اين مطالب موهن را گذاشته بگويي كه دو ريال براي مرمت اين اثر بيايند و مايه بگذارند ٬ همه پا پس مي كشند و به دنبال كار خود مي روند و اصل اين قضايا سياسي كاري و دعوا بر سر لحاف .... است.
فرجام بحث:
صدر بار بدي كردي و ديدي ثمرش را خوبي چه بدي داشت كه يكبار نكردي آن را
روي سخنم به همه فعالان حوزه ميراث فرهنگي است. به خدا به پير به پيغمبر اين هشت سال زمستان ميراث فرهنگي كه بر سر ما گذشت كافي نبود. اين همه آثار كه در همه نقاط ايران ديگر وجود ندارد و يا نيمه جان افتاده عبرت نشد.بياييد و از اين افكار كودكانه و ناقص خود دست برداريم. بياييد قدم در راهي بگذاريم كه ثمره اش براي همه ما باشد.ويران كردن اعتماد و دوستي با يك سخن ناسنجيده بسيار اسان تر از سال ها اعتماد سازي و رنج و حرمان تبعي آن است.اصلا همه ميراث اردكان مال ميبد و همه ميراث ميبد مال اردكان ٬ اگر مرد راهيد بياييد و با همفكري و مشاركت نحبگان هر دو شهرستان چاره اي براي زخم هاي به چرك نشسته ميراثمان كنيم. بياييم و كمي اعتماد مردم را جلب كنيم و فرهنگ سازي كنيم. قلم هاي مسموم خود را يك بار و براي هميشه با آب زمزم وجدانمان بشوييم و از تفرقه بپرهيزيم.اين دعواهاي زرگري در كشاكش تاريخ گم مي شوند چنانچه طوفان هاي سهمگين تري چون مغولان نيز در بستر تاريخ دفن شدند و رفتند ولي آنچه بر جاي مي ماند شكوه و عظمت چند هزار ساله نارين قلعه و زندگي و حيات بافت تاريخي زيباي اردكان است.
بياييم چشمان خود را بشوييم و جور ديگر ببينيم و اگر فكر مي كنيم حقي تضييع شده آن را در بستر منطقي و قانوني اش جاري كنيم و آتش بيار معركه نباشيم كه تنها از اين خرمن عظيم آتش ٬ دود و خاكسترش است كه به چشمانمان مي رود و آتش آن تنور دوستدارن اختلاف دو شهرستان را گرم مي كند تا با آن چه نان ها كه برايمان نپزند.
با سپاس. محسن ميرجاني ارجنان عضو انجمن حاميان ميراث كهن اردكان