به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر

نمی دانم شما هم شاید دیده باشید. چند وقتی است که از تلویزیون یک سری کارتن و اگهی تبلیغاتی توسط شرکت مادر توسعه عمران ایران از شرکت های اقماری زیرمجموعه وزارت راه و شهر سازی از تلویزیون پخش می شود.در این کارتون ها چند نکته ظریف وجود دارد که آگاهانه یا نا آگاهانه توسط سازندگان و طراحان آن اهدافی مشخص و هدفدار را دنبال می کند. فضاهای متراکم و کالبدی. معابر تنگ و کم عرض که نمی توان ماشین های اتش نشانی و خدمات ایمنی و امنیتی را به داخل آنها برد و دیوارهای خانه هایی که ترک حورده یا مصالح آنها دچار فرسودگی هستند.ساکنان این خانه ها معمولا با لباس هایی سنتی و معمولی طراحی و متحرک سازی شده اند.مهندسینی که برای روشنگری در این کارتن ها طراحی شده اند به شدت شیک پوش و متجددند.معمولا عملیات امداد و نجات در این کارتن ها با شکست و ناکامی روبرو می شود.فضاهای طراحی شده فضاهای تاریک و رعب اوری هستند. شاید منظور من را متوجه شده باشید ٬ برخی از این ایتم ها بدون شک اوضاع و احوال نابسامان بافت های تاریخی را نشان می دهند که به مرور و بواسطه عدم رسیدگی به آنها به وضع رقت باری افتاده اند و تنها راه چاره و علاج آن ٬ تخریب و ایمن سازی آنها است.در این که ساکنان بافت های تاریخی به مثابه بخشی از جامعه شایستگی و استحقاق زندگی بهتر  و بهره مندی از امکانات رفاهی و ایمنی مانند سایر شهروندان را دارند شکی وجود ندارد و این ظالمانه و غیرمنصفانه است که ما بخواهیم با در بوق و کرنا کردن اصطلاح بافت تاریخی و فرهنگی و ملاحظات وابسته به آن از حداقل  امکانات رفاهی برای این ساکنان زجر کشیده جلوگیری کنیم ولی یک سوال اساسی و بنیادین در اینجا مطرح است و آن هم این است که تنها راه علاج این معضل و مشکل ٬ نابودی و پاکسازی این بافت ها و نوسازی آن است و یا اینکه راه های دیگری نیز برای مقابله با این وضعیت وجود دارد.

باید این نکته را بپذیریم که فاجعه ارگ بم که هنوز چیزی از سالگرد آن نگذشته زنگ خطری است برای سایر بافت های تاریخی و فرهنگی در کشور که بایستی در برنامه ریزی های کلان تصمیم سازان و مسئولین مجموعه میراث برای مقاوم سازی و ایجاد زیرساخت های امنیتی و اجتماعی ٬ بدان ها پرداخته شود.و البته این هنر نیست که بخواهیم تنها و تنها گزینه تخریب بافت های تاریخی را به بهانه اینکه بافت فرسوده اند در دستور کار قرار دهیم.

بی تردید یکی از مشکلات ساختاری و سازمانی مجموعه میراث فرهنگی در حال حاضر ٬ عدم تعامل سازنده با نهاد ها و ارگان های درگیر در بحث عمران شهری است.این موضوع را لااقل در حوزه استان یزد به خوبی لمس و درک می کنیم.میراثی ها همیشه شهرداری چی ها را به دیده مخالف و رقیب خود می نگرند و البته این حس همیشه متقابل بوده است.